کیمیاکیمیا، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 15 روز سن داره

کیمیای زندگی ما

مال حلال

دخترم،پسرم....عزیزان دلم من و بابایی کلی تلاش می کنیم که شما دوتا را همانگونه که هستید و خواهید بود بپذیریم...ما دلمون نمی خواد تو هیچ اعتقادی شما را تحت فشار بذاریم و ازتون بخواهیم که خواسته های مارو بپذیرین.... فقط راستش دو تا موضوع هست که من دلم می خواد شما دو تا از ته دل بهش اعتقاد داشته باشید و تو زندگیتون اونها را همیشه در نظر بگیرین.... اولیش خدای بزرگ و مهربون و نعمتهای بیکرانیه که بهمون لطف کرده و داده و شکر کردن این نعمتها. بچه های عزیزم پدرجون شما یه بار یه حرف خیلی قشنگی به من زد. نظر پدرجون اینه که اگه یه روزی قرار بشه همه نعمتهای روی زمین از سلامتی و مال و ثروت تا زیبایی و خونواده و هزاران چیز دیگه را بریزن روی هم دیگه...
19 فروردين 1392

بازی با جلو آینه ها!!!

گل دختری سلام این پست (همون طور که از اسمش پیداست) یه کم عجیب غریبه.البته از نظر من ،نه از نظر شما.... گل قشنگم من همیشه سعی می کنم خلاقیت شما را هرمدله که می تونم بارور کنم و به شدددددددددددت هم معتقدم که این کار اصلا" و اصلا" نیاز به بازیهای گرون گرون و کلاسها و موسسات خدا تومانی با هزار قر و فر نداره.(البته همین الان که دارم این پست را می ذارم شما هم کلاس موسیقی می ری هم کلاس نقاشی خلاق و کلاس باله ات هم که کماکان ادامه داره!!!). یه چند وقتیه (حدود 2ماه) که کیمیا دست از بازی با کفشهای من برداشته. در این مورد یه عذاب وجدان خیلی بدی دارم و می خوام همین جا به یه کار خیلی بدییییییییییییییییییییییی که کردم اعتراف کنم. خودم می دونم کارم اصلا"...
8 فروردين 1392
1